مدیرکل فرهنگ‌ و‌ ارشاد اسلامی خراسان‌رضوی: امیدوارم منتخب مردم با فرهنگ و مفاخر این مرزوبوم آشنا باشد «هشام مطر» برنده جایزه جورج اورول شد جزئیات پخش «حسینیه معلی» در محرم ۱۴۰۳ اهالی فرهنگ و هنر مشهد؛ پای صندوق رأی در مجتمع امام‌رضا(ع) (۸ تیر ۱۴۰۳) کودک مانند شاعر، ابزار خویشتن است | نگاهی به کتاب «بوم‌شناسی تخیلات کودکی» اثر ادیت کاب برنامه تلویزیونی؛ سیمای انتخابات راوی حماسه حضور در روز انتخاب + جزئیات ساز «قاصدک» | نگاهی به اجرای موسیقی اصیل ایرانی در پردیس تئاتر اردیبهشت مشهد حکایت نامزد انتخابات و پس گردنی انتقامی ما همه از این شیرینی حق داریم ساعت گران‌قیمت بهرنگ علوی در «جوکر ۲» + عکس زمان پخش و تکرار سریال «مختارنامه» از شبکه آی‌فیلم (محرم ۱۴۰۳) کدام فیلم‌های سینمایی با موضوع انتخابات ساخته شده است؟ فلسفه، در جستار و داستان و رمان | معرفی سه کتاب تازه از نشر «خوب» «ناخن‌ها» فیلم اختتامیه جشنواره کارلووی واری شد درباره کتاب «کودک دریا» و درسی که به آدم بزرگ‌ها می‌دهد فیلم‌های سینمایی آخر هفته (۷ و ۸ تیر ۱۴۰۳) + خلاصه داستان و زمان پخش «جمشید هاشم‌پور» در بستر بیماری + عکس زمان پخش و تکرار سریال شب دهم در ایام محرم پخش مجموعه مستند «مهمان علی» از شبکه‌های سیما برادران «فرار از زندان» با سریال «بازگرداندن» روی آنتن
سرخط خبرها

حکایت ۳ عابر و جهان بینی برعکس پیرمرد نابینا

  • کد خبر: ۲۳۵۲۵۲
  • ۰۳ تير ۱۴۰۳ - ۱۳:۵۵
  • ۱
حکایت ۳ عابر و جهان بینی برعکس پیرمرد نابینا
در روزگاران قدیم در یکی از شهر‌های بزرگ و پرجمعیت، پیرمرد نابینایی زندگی می‌کرد که در حاشیه خیابان منتهی به میدان اصلی شهر می‌نشست و لیف و کیسه و سفیداب و شامپو تخم مرغی و تیغ خودتراش می‌فروخت.

در روزگاران قدیم در یکی از شهر‌های بزرگ و پرجمعیت، پیرمرد نابینایی زندگی می‌کرد که در حاشیه خیابان منتهی به میدان اصلی شهر می‌نشست و لیف و کیسه و سفیداب و شامپو تخم مرغی و تیغ خودتراش می‌فروخت. روزی مردی در کنار بساط پیرمرد نابینا ایستاد و از وی پرسید: سلام پدرجان، خداقوت، ایشالا که سلامت و سرحال باشین، می‌بخشین، چهارراه رضایی بخوام برم از کدوم طرف باید برم.

پیرمرد نابینا گفت: از سمت راست. مرد گفت: خیلی خیلی ممنونم پدرجان، خیلی لطف کردین؛ و پس از خداحافظی با مرد نابینا به سمت راست رفت. چند دقیقه بعد مرد دیگری به بساط پیرمرد نابینا رسید و از وی پرسید: آقاجان خیابون جلالی کدوم ور میشه؟ مرد نابینا گفت: مستقیم باید بری. مرد دوم گفت: ممنون، و به سمت مستقیم حرکت کرد. 

ساعتی بعد مرد دیگری کنار بساط پیرمرد نابینا توقف کرد و از خودرویش پیاده شد و نخست با لگد زیر بساط پیرمرد زد و اجناسش را کف خیابان ریخت، سپس یک چک از طرف راست و دو چک از طرف چپ و یک پس گردنی به پیرمرد زد و در نهایت پرسید: کدوم وره؟ پیرمرد گفت: سمت چپ. مرد سوم لگدی دیگری به پیرمرد نابینا زد و بار دیگر سوار خودرویش شد به سمت چپ رفت. در این هنگام مردی که روبه روی پیرمرد نابینا در آن طرف خیابان بساط کیک و کلوچه داشت،  به سوی پیرمرد رفت و پیرمرد و وسایلش را از روی زمین جمع کرد و گرد و خاکشان را تکاند و بساطش را مرتب کرد و در کنارشان نشست. 

سپس رو به مرد نابینا کرد و گفت: چه خبر بود؟ این‌ها کی بودند؟ پیرمرد نابینا گفت: من که ندیدم، اما می‌توانم بگویم کی بودند. مرد گفت: کی بودند؟ پیرمرد نابینا گفت: اولی شخصی مرفه و پول دار و محترمی بود، که، چون از بزرگی خود اطمینان داشت، به دیگران نیز احترام می‌گذاشت. دومی شخصی از قشر متوسط بود که کاری به کار آدم نداشت و دوست داشت کسی هم کاری به کارش نداشته باشد. سومی هم مثل ما از اقشار بیچاره بود که پرخاشگر و عقده‌ای و غیرطبیعی شده بود و یک سؤال ساده را هم بدون برخورد فیزیکی نمی‌توانست بپرسد. 

دوست مرد نابینا گفت: دیدی اشتباه کردی؟ اولی اتفاقا شخصی فقیر با لباسی کهنه و مندرس بود، اما مال و ثروت را ملاک احترام نمی‌دانست و سومی شخصی مرفه بود که از بی ام و خود پیاده شد و تو را زد و دوباره سوار شد و رفت و از فرط مال و ثروت هار شده بود. پیرمرد نابینا گفت: عجب... عجب... مرد ادامه داد: دومی را ولی درست فهمیدی. قشر خوبی هستند.

حیف که طبقه شان در حال انقراض است. مرد نابینا بار دیگر گفت: عجب، عجب... و سرش را در جیب مراقبتش فرو برد و برای بار سوم گفت عجب... عجب... و تصمیم گرفت سر پیری جهان بینی و انسان شناسی اش را مورد بازنگری جدی قرار دهد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۳۴ - ۱۴۰۳/۰۴/۰۳
0
0
چرت و پرت
پربازدید
نظرسنجی
شما به کدام نامزد انتخابات ریاست جمهوری رای می دهید؟
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->